به طور کلی دو دلیل عمده برای مخالفت با تقویت بدن انسان با اهداف غیردرمانی وجود دارد: نخست آسیبها و خطراتی که از نظر پزشکی ممکن است وجود داشته باشد و دیگری اثرهای منفی آن بر روی جامعه است به طوری که حتی اگر خطرهای پزشکی انجام آن اندک باشد، باز هم این کار غیر اخلاقی است. باید این را نیز در نظر بگیریم که استدلالهای علمی نیاز به ارزیابی علمی دارند و از سوی دیگر بحث اخلاقی یا فلسفی است که باید از روش خاص خود به آن پرداخته شود. بیشتر مردم تفاوت میان پرسشهای کاملاً علمی از ایمنی را با پرسشهای شخصی از منافع جامعه و حق (نه توانایی) انسان در تخریب طبیعت درک نمیکنند.
مرکز پژوهش Pew یک نظرسنجی عمومی با هدف بررسی احساسات و عقاید مردم درمورد آینده زیست فناوری و طرحهای خاص این زمینه انجام داده است. نتایج این نظرسنجی در یک گزارش منتشر شد. این مطالعه بر روی طرحهای قدرت ویرایش ژن نوزادان و بزرگسالان، خون مصنوعی بهبود یافته و ایمپلنت مغزی داخل جمجمه تمرکز دارد.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که افراد به طور کلی هیچ مشکلی با ایدهی التیام بیماران، رفع کمبودها و یا حتی اقدام پیشگیرانه برای جلوگیری از انحطاط بعدی را ندارند. اما آنها مرزی برای بهبود و تقویت بیش از حد طبیعی قائلند. از سوی دیگر بسیاری از آیندهپژوهان و حامیان تقویت انسان از برخی جنبههای کاملاً طبیعی زندگی انسان مانند نیاز به خواب و یا حتی مرگ به عنوان یک کمبود یاد میکنند. آیا روزی میرسد که همه توجهها روی کمبودها متمرکز شود؟ آیا ممکن است روزی فکر کنیم که دستیابی به فناوریهایی که چنین تواناییهایی به ما میدهد حق مسلم بشر است؟
اگر ما به چنین درکی از تواناییهای تقویت کننده برسیم این باعث ورود تقویت به عرصه رقابتهای اجتماعی و اقتصادی میشود. نگرانی عمده افراد شرکت کننده در نظرسنجی این بود که: استانداردهای عملکرد بی وقفه افزایش خواهد یافت. این باعث رنجش همه ما خواهد شد و مردم بدون صرف وقت و تواناییهای بدن قادر به ادامه دادن نخواهند بود. یک مرد ۳۵ ساله آتلانتایی گفت: «من فکر میکنم این نوعی تغییر بنیادی است. باید این فرهنگ وجود داشته باشد که بزرگتر، قویتر و سریعتر شدن تنها عملکردی بهتر نسبت به دیگران است.»
من این نوع نگرانیها را قبول ندارم. این استدلال اشتباهی است که بیشتر شهروندان جهان اول نیاز کمتری به تقویت فیزیکی دارند و یا با تقویت فیزیکی به موفقیت چندانی دست پیدا نمیکنند. قویتر یا سریعتر شدن، داشتن استقامت بالاتر و یا دیدی بهتر چگونه در عمل باعث مزایای بیشتر میشود؟ و یا اگر ما در ماراتنهای محلی پیروز شویم و یا علائم رانندگی را از فاصله بیشتر بخوانیم، این موفقیتها چه تأثیری بر اطرافیان ما دارد؟ غیر از زمینههای خاص مانند ورزش، دلیلی برای دستیابی به موفقیتهای اقتصادی با تقویت فیزیکی وجود ندارد.
یک بخش جالب این مطالعه ایمپلنتهای مغزی است. البته ما غربیهای بیتحرک، عدم کار عضلهها را با کار زیاد مغز جبران میکنیم. این ایمپلنتها میتوانند به شکلگیری حافظه یا دامنه توجه و حتی خلق و خوی فرد کمک کنند. اما شرکتکنندگان نگرانی واحدی درباره این فناوری نداشتند. برخی تنها نگران پیامدهای پزشکی آن بودند و به سادگی باور نمیکردند که میتوان تعداد زیادی ایمپلنت را با امنیت کامل وارد جمجمه کرد. برخی دیگر نگران ایجاد انسان برتر با تواناییهای فوق العاده بودند که باعث ایجاد نابرابری اجتماعی میشود.
به نظر میرسد این نگرانیها ناشی از عدالت اجتماعی کنونی است که در آن فرصتهای نابرابر دیده میشود و این موجب افزایش نتایج نابرابر و به تبع آن تولید فرصتهای نابرابر بیشتری میشود. اگر ثروتمندان بتوانند ژن نوزادان خود را به یک ضریب هوشی بالا اصلاح کنند و به آنها ایمپلنت مغز برای کمک به تمرکز بدهند، چه تعداد از فقرا قادر به رقابت برای مشاغل با بالاترین پرداخت یا برنامههای مدرسه خواهند بود؟
با این حال همهی نگرانیها هم معقول نیست. به نظر میرسد بسیاری از بیمیلیها ناشی از این ایده است که طبیعت خوب است و هر چیز غیر طبیعی بد. یک زن ۵۹ ساله در گروه ادعا کرده است که: «این نوعی از دست دادن فردیت است. اگر انسانی برتر وجود داشته باشد که بتواند همه چیز را بیاد آورد، او دیگر انسان نیست بلکه تنها یک ربات است». اما واقعاً هیچ شواهدی وجود ندارد که ثابت کند میان داشتن یک حافظه خوب و از دست دادن فردیت رابطهای وجود دارد.
این تا حدودی به دلیل اعتقادات مذهبی نیز هست. بیشتر مذهبیها در زمینه تقویت فیزیکی بدن محتاط هستند. از نظر تاریخی روشهای بسیار تهاجمی برای نیازهای پزشکی انجام شده و پس از آن بیشتر فرقهها پیروان خود را از دنبال کردن فناوری منع کردهاند. این نه تنها نمیتواند منجر به نتایج قابل پیشبینی برای جمعیتهای مختلف در شمال امریکا شود و حرکت مردم را در داخل و یا بیرون سکولاریسم هدایت کند بلکه میتواند به طور چشمگیری رقابت جهانی سکولار را در مقابل ملتهای مذهبی در سراسر جهان تحت تأثیر قرار دهد.
به یاد داشته باشید که مخالف بودن با محتاط بودن متفاوت است. مردم در مورد غذاهای اصلاح شده ژنتیکی محتاط هستند اما انواع آنها را نیز از فروشگاههای مواد غذایی خریداری میکنند. میتوان استدلال کرد که ظهور خودرو در همه جا، ارتباطات اجتماعی را قطع میکند چون هنگام سفر در جعبههای عایق صدا محبوس شدهاید و با سرعت بالا حرکت میکنید. با این حال خودرو از زندگی مردم حتی کسانی که بر ارتباط و تعامل با افراد جامعه تأکید دارند حذف نشده است. ممکن است که خودرو تأثیری منفی برای سلامت اجتماعی انسان داشته باشد اما حذف آن نیز به معنی از دست دادن سرعت است.
تعداد کمی از نگرانیهای بیان شده در این مطالعه چالشی قانونی برای توقف پژوهشها بوده است. بدیهی است که ایمنی برای افراد مورد آزمایش یک موضوع مهم است اما صنعت پژوهشهای پزشکی بیش از پیش قادر به برخورد با این چالش است. برای جلوگیری از این پژوهشها با پتانسیل باورنکردنی خود برای تغییر تجربه انسانی و ایجاد مزیت، شما به چیزی بهتر از بیمیلی و نداشتن تمایل نیاز دارید مگر اینکه شما سناتور و یا نماینده مجلس باشید که در این صورت نیز نیاز به رأیهای کافی دارید.
امروزه فناوریهای کاملاً جدیدی از دستکاری DNA تا قرار دادن تکههای فلزی در مغز پدیدار شدهاند. حقیقت این است که هنگامی که مردم کوچکترین تمایلی به استفاده ندارند، شما تنها نمیتوانید صرفاً استروئیدها، داروهای متمرکز کننده و اکسیژن رسانی از طریق خون را از دسترس آنها دور نگه دارید. همین که پژوهش در زمینۀ فناوریهای زیستی پیشرفته با صرف هزینه اندکی قابل انجام شده است، کار را برای پایان دادن به پژوهشها در زمینۀ تقویت بدن انسان بسیار دشوار میکند.
این نگرانیهای عمومی اگر به صورت موردی در نظر گرفته شوند توجیهپذیر هستند. با این حال ما این ایده که علم تقویت بدن انسان میتواند متعصب و غیر اخلاقی باشد را رد نمیکنیم. اما شواهد کمی برای اثبات این ادعا وجود دارد که این گونه نگرانیها منجر به توقف پیشرفتهای بشری شده باشد. (حتی ممنوعیت سلولهای بنیادی باعث توقف این پژوهشها نشده و به سادگی در برخی از کشورها انجام میشود).
تقویت انسان به وقوع میپیوندد. اگر شما در مورد آن نگران هستید تنها راه برای توقف آن نمایندگان سیاسی ملتها هستند.
منبع: extreme tech