بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، توانبخشی مجموعه اقداماتی است که به افراد ناتوان کمک میکند به عملکرد مطلوب در تعامل با محیط خود دست یابند. بر اساس این تعریف، توانبخشی عصبی برنامهای است که به بیماران مبتلا به بیماریهای عصبی کمک میکند تا عملکرد خود را در محیط خود بهبود یا افزایش دهند. توانبخشی عصبی مهم است زیرا استقلال را بهبود میبخشد، کیفیت زندگی را افزایش میدهد و علائم را مدیریت میکند. برنامههای توانبخشی عصبی برای فرد سفارشی میشود و بسته به نواحی تحت تأثیر این بیماری متفاوت است. با مجله فناوریهای توانافزا و پوشیدنی همراه باشید.
توانبخشی عصبی چگونه کار میکند؟
توانبخشی، به طور کلی ریشه در “نوروپلاستیسیته” دارد. نوروپلاستیسیتی توانایی مغز برای انطباق فعالیت خود در پاسخ به محرکهای داخلی و خارجی است. این ممکن است شامل تغییرات ساختاری و عملکردی باشد. همچنین ممکن است شامل تغییراتی در ارتباطات عصبی باشد. نوروپلاستیسیته به مغز این امکان را میدهد تا چیزهای جدید بیاموزد و با موقعیتهای جدید سازگار شود، به ویژه پس از آسیبهایی مانند سکته مغزی یا آسیب مغزی تروماتیک. همانطور که میدانید مغز ثابت نیست. با هر تجربه و برداشتی تغییر میکند، به این معنی که با ادامه یادگیری، ارتباطات جدید به طور مداوم شکل میگیرد. این یادگیری مجدد چیزی است که توانبخشی را هدایت میکند.
هدف هر برنامه توانبخشی عصبی بازیابی سلامت، استقلال و عملکرد تا حد امکان با استفاده از بهترین روشهای توانبخشی است. در حالی که رویکرد مورد استفاده از بیمار به بیمار دیگر متفاوت است، مراحل این فرآیند بسیار مشابه است. نخستین گام هر برنامه یک ارزیابی جامع با استفاده از آزمایشهای ویژه برای درک میزان آسیب و تواناییهای بیمار است. سپس از این آزمایشها برای ایجاد یک برنامه درمانی و همچنین برای تعیین اهداف واقعی توانبخشی استفاده میشود. پس از تکمیل ارزیابی، توانبخشی آغاز میشود و تا دستیابی به نتایج مطلوب ادامه مییابد.
مراحل توانبخشی عصبی
فرآیند توانبخشی عصبی از مراحل مختلفی تشکیل شده است که بر اساس شدت آسیب و علائم بیمار است. هر مرحله با استفاده از شاخص بارتل (معیار عملکرد در فعالیتهای روزمره زندگی) اندازهگیری میشود. درمانی که بیمار دریافت میکند بر اساس مرحلهای است که در آن قرار دارد.
مراقبتهای حاد طولانی مدت در بیمارستان: این نخستین سطح مراقبتهای حیاتی پس از بستری شدن در بیمارستان است. در این مرحله، بیماران نیاز به نظارت و مدیریت شدید بالینی دارند. به طور معمول شامل مراقبت از تراکئوستومی و مراقبت از عفونت زخم است.
توانبخشی حاد: در این مرحله، بیماران باید روزانه سه ساعت درمان تخصصی را انجام دهند. این بزرگترین عامل تمایز بین توانبخشی حاد و توانبخشی تحت حاد است. این مرحله شامل اقامتهای کوتاهتر با هدف گذار به درمان خانگی یا توانبخشی تحت حاد است.
توانبخشی تحت حاد در مراکز: در این مرحله، بیماران پایدار هستند اما به اندازه کافی مستقل نیستند که در محیط خانه باشند. آنها تحت درمان هستند اما نیازی به برآورده کردن نیازهای درمانی سخت در توانبخشی حاد ندارند. در این مرحله نظارت کمتری وجود دارد و یک پرستار به بیماران بسیاری اختصاص داده میشود.
تسهیلات مراقبت طولانی مدت یا مراکز نگهداری: مراکز نگهداری برای بیمارانی است که قادر به دریافت مراقبتهای لازم در منزل نیستند. این بیماران به نظارت و کمک بیشتری در فعالیتهای زندگی روزمره مانند غذا خوردن، حمام کردن، لباس پوشیدن و غیره نیاز دارند. آنها به مراقبت کامل نیاز ندارند اما ممکن است نیاز به مدیریت دارویی از سوی پرستاران داشته باشند.
خانه با خدمات: بیماران در این مرحله در مقایسه با بیماران در فازهای دیگر عملکرد و استقلال بیشتری دارند. در عین حال، آنها در صورت لزوم دارای وسایل کمکی خانگی هستند.
شرایطی که از توانبخشی عصبی سود میبرند:
- آسیبهای تروماتیک مغزی
- آسیبهای نخاعی
- سکتههای هموراژیک، سکتههای مغزی ایسکمیک، هماتوم ساب دورال و حملات ایسکمیک گذرا
- اختلالات ساختاری یا عصبی عضلانی، مانند فلج بل، اسپوندیلوز گردن، سندرم تونل کارپال، تومورهای مغزی یا نخاعی، نوروپاتی محیطی، دیستروفی عضلانی، میاستنی گراویس و سندرم گیلن_باره
- اختلالات عملکردی مانند سردرد، اختلال تشنج، سرگیجه و نورالژی
- عفونتهای مغزی مانند فلج اطفال، مننژیت، آبسههای مغزی و آنسفالیت
- بیماریهای عصبی مانند مولتیپل اسکلروزیس، بیماری آلزایمر، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS)، بیماری پارکینسون و بیماری هانتینگتون
برنامه توانبخشی عصبی شامل چه چیزی است؟
برنامههای توانبخشی عصبی چند وجهی هستند و از فعالیتهای متعددی تشکیل شدهاند که برای بیمار سفارشی میشوند. برخی از رایجترین فعالیتها در برنامههای توانبخشی عصبی عبارتند از:
- کمک به به فعالیتهای روزمره زندگی (ADL) مانند غذا خوردن، خانهداری، حمام کردن، نوشتن، آشپزی و لباس پوشیدن
- روشهای مدیریت استرس و افسردگی
- مدیریت درد
- گفتار درمانی برای کمک به صحبت کردن، خواندن، نوشتن، یا بلعیدن
- فراهم کردن وسایل کمک حرکتی که استقلال را ارتقاء میدهند
- بازآموزی کنترل مثانه و روده
- مدیریت و مشاوره تغذیه
- فعالیتهای حرکتی مانند کنترل عضلات، مدیریت اسپاستیک، تمرین راه رفتن، دامنه حرکت، تعادل و هماهنگی
- فعالیتهای بهبود شناختی که به مشکلاتی مانند تمرکز، توجه، حافظه و قضاوت ضعیف کمک میکند
- بازآموزی مهارتهای اجتماعی و رفتاری
- آموزش و مشاوره بیمار و مراقب
- مشارکت در فعالیتهای حمایتی جامعه
- مشاوره حرفهای
چه کسانی بخشی از یک گروه توانبخشی عصبی هستند؟
برای نتایج موفقیتآمیز، گروههای توانبخشی عصبی چند رشتهای هستند و از متخصصان مختلف تشکیل شدهاند. توجه به این نکته ضروری است که گروه توانبخشی تنها درمان تخصصی را ارائه میدهد و با گروه مراقبتهای اولیه بیمار متفاوت است. گروههای توانبخشی عصبی ممکن است شامل یک یا همه متخصصان زیر باشند:
روانشناسان اعصاب: اینها متخصصانی هستند که بیماران مبتلا به مشکلات شناختی و/یا رفتاری مرتبط با آسیب مغزی، سکته مغزی یا سایر بیماریها را درمان میکنند. آنها همچنین با بیمارانی کار میکنند که برای مقابله و سازگاری با تغییرات در تواناییهای فیزیکی خود به کمک نیاز دارند. روانشناسان اعصاب ممکن است درمانهای دیگری مانند شناخت درمانی و مدیریت استرس را سفارش کنند.
فیزیوتراپیستها: فیزیوتراپیستها بیشتر با چالشهای حرکتی مانند دامنه حرکت، تعادل، درد، اختلال در راه رفتن و هماهنگی سر و کار دارند. هدف اصلی فیزیوتراپیستها کمک به بیماران برای بازیابی تحرک است.
کاردرمانگران: آنها به طور معمول در کمک به بیماران برای بازیابی توانایی و عملکرد عادی و انجام مستقل فعالیتهای روزمره خود نقش دارند. آنها به بیماران کمک میکنند تا فعالیتهایی مانند لباس پوشیدن، غذا خوردن، حمام کردن و غیره را انجام دهند.
آسیب شناسان گفتار-زبان: در صورتی که گفتار بیمار مختل شود، آسیب شناسان گفتار-زبان به او کمک میکنند تا مهارتهای گفتاری خود را بازیابی کنند. از دست دادن تکلم در میان کسانی که سکته مغزی، آسیب مغزی یا سایر تغییرات در سیستم عصبی را تحمل کردهاند، رایج است. آسیب شناسان گفتار با بیمارانی که در بلع مشکل دارند نیز کار میکنند.
متخصصان تفریحات درمانی: اینها متخصصان معتبری هستند که خدمات تفریحی و درمانی مانند شنا، هنر درمانی و موسیقی درمانی و غیره ارائه میدهند. آنها برنامههای پزشکی تفریحی را برای رفاه عاطفی، اجتماعی و فیزیکی بیمار ایجاد میکنند.
اهداف توانبخشی عصبی
برای جلوگیری از عوارض
شرایط عصبی در صورت عدم کنترل ممکن است منجر به عوارض بیشتری شود. این عوارض میتواند موجب بدتر شدن شرایط شود یا حتی در برخی موارد تهدید کننده زندگی باشد. عوارض ثانویه میتواند در بهبودی اختلال ایجاد کند و توانبخشی را محدود کند. توانبخشی به پیشگیری از این عوارض کمک میکند و همچنین به متخصصان کمک میکند تا پیش از تبدیل شدن به یک مشکل آنها را شناسایی کنند.
برای آموزش راهبردهای تطبیقی
یکی از نقشهای اصلی توانبخشی این است که به بیماران بیاموزد چگونه به طور طبیعی عمل کنند و آنها را قادر به انجام فعالیتهای روزمره زندگی کند؛ با وجود مشکلاتشان. فیزیوتراپیستها به طور معمول آسیبهای بیمار را ارزیابی میکنند و برنامههایی را در مورد چگونگی کمک به عملکرد بیمار در محیط معمول ایجاد میکنند. فیزیوتراپیستها همچنین ممکن است روشهایی برای کاهش ناتوانی ایجاد کنند.
برای تسهیل عملکرد در یک محیط عادی
گاهی اوقات، بیماران قادر به دستیابی به عملکرد پیش از بیماری نیستند، که نیاز به مراقبان خانوادگی و ارائه دهندگان خدمات را پس از ترخیص از بیمارستان ضروری میکند. توانبخشی برای آموزش به بیماران و مراقبان است که چگونه با تغییرات جدید زندگی کنند، چرا که ممکن است انرژی ذهنی و جسمی بسیاری برای سازگاری نیاز باشد.
روشهای توانبخشی عصبی
روشهای مختلفی در توانبخشی عصبی استفاده میشود. آنها عبارتند از:
رویکرد Bobath: این روش بر تلاش برای الگوهای حرکتی با کمک فیزیوتراپ تمرکز دارد. این رویکرد بر یادگیری حرکتی متکی است و الگوهای حرکتی تا زمانی که هر جزء کامل شود تکرار میشود. یکی دیگر از روشهای نوظهور که بر الگوهای حرکتی تکیه دارد، اسکلت بیرونی رباتیک است. بنابر یک مطالعه در سال ۲۰۲۰، آنها دوز بالایی از تکرار حرکت را ارائه میدهند و در عین حال تعادل و ثبات را بهبود میبخشند.
آموزش مجدد راه رفتن: بسیاری از بیماران پس از آسیب دیدگی دچار نقص راه رفتن میشوند، بنابراین نیاز به توانبخشی راه رفتن دارند. یک فیزیوتراپ تغییراتی را که در طول راه رفتن وجود دارد شناسایی و تصحیح میکند. اسکلتهای بیرونی، که یک روش نوظهور در توانبخشی راه رفتن هستند، میتوانند به طور خودکار راه رفتن را آموزش دهند که درگیری فیزیوتراپ را کاهش میدهد. آنها منجر به افزایش دوز تمرین راه رفتن بدون افزایش مدت زمان تمرین در طول توانبخشی سکته حاد میشوند. این مهم است زیرا به بیماران کمک میکند تا شدت تمرین خود را بدون افزایش زمان درمانی اضافی بهبود دهند.
توانبخشی انتقالی: این روش به طور ویژه برای بیمارانی که هنوز در مراحل اولیه بهبودی هستند مفید است. به آنها روشهایی را میآموزد که برای انجام نقل و انتقالات نیاز دارند. برای نمونه، انتقال از تخت به صندلی.
توانبخشی تحرک: این بخش بزرگی از هر برنامه توانبخشی است و شامل ایجاد راههایی برای حرکت مستقل و ایمن بیمار است. این شامل تمریناتی مانند تمرینات تعادل، تمرینات دامنه حرکتی و کشش است؛ که همه آنها برای کمک به بیمار در بازیابی مهارتهای حرکتی خود در نظر گرفته شده است.
مدیریت انقباض: بیماران به طور معمول ماهیچههای سفت دارند و برای رهایی از فشار در اندام تحتانی خود به کمک نیاز دارند. برخی از روشهای رایج مدیریت انقباض مورد استفاده عبارتند از: آتلبندی، تحمل وزن و قالبگیری.
ارزیابی تجهیزات و سازگاری: پس از آسیب، وسایل کمک حرکتی مانند ویلچر و واکر ممکن است برای تسهیل استقلال سفارش شود. فیزیوتراپیستها این سفارشها را در طول فرآیند توانبخشی ارائه میدهند.
سخن آخر
توانبخشی عصبی، بخشی جدایی ناپذیر از بهبودی است که به تنهایی انجام نمیشود. با کمک خانواده، دوستان، جامعه و گروه پزشکی، بیماران میتوانند از صدمات خود رهایی یابند و یاد بگیرند چگونه دوباره با جامعه ادغام شوند.
>> چرا به اسکلت بیرونی نیاز داریم؟
>> چه نوع فناوری میتواند به بهبود آسیب نخاعی کمک کند؟
منبع: eksobionics.com
«استفاده و بازنشر مطالب تنها با ذکر لینک منبع و نام (مجله فناوریهای توانافزا و پوشیدنی) مجاز است»