ساخت اندامهای مصنوعی ارزان قیمت با استفاده از فناوری چاپ سه بعدی چشماندازی روشن برای این فناوری است. انجمن e-NABLE با استفاده از این فناوری و اهدای اندامهای ساخته شده، کودکان و خانوادههای بسیاری را در سراسر جهان خوشحال کرده است.
در اینجا نامهای میخوانیم از والدین کودکی که از انجمن e-NABLE دست مصنوعی چاپ سه بعدی دریافت کردهاند.
داستان کامرون توسط مادرش، سارا هایت نوشته شده است. این داستان طی سالها اتفاق افتاده و امیدوارم برای لحظاتی وقت خود را صرف خواندن این داستان کنید. این داستان شگفتانگیز نه تنها هدیه شدن اندام فوقانی چاپ سه بعدی به این خانواده را نشان میدهد بلکه نگاهی اجمالی دارد به آنچه که داوطلبان با مهارت و دانش خود ایجاد کردهاند و امیدوارند باز هم اینکار را برای دیگران انجام دهند.
روایت داستان کامرون توسط مادرش
وقتی که کامرون کمتر از دو سال سن داشت، دچار نشانگان نوار آمنیونی (Amniotic Band Syndrome) شد و انگشتان دستش شروع به کوتاه شدن و از بین رفتن کرد. ما جراحیها و روزهای خوب و بد بسیاری را پشت سر گذاشتیم و در تمام این زمانها او رنج میکشید (صفحه فیس بوک کامرون را برای آگاهی بیشتر ببینید).
او دستهای کوچکش را بالا میآورد تا با دستهای من مقایسه کند. سپس نگاهی به دستهای خود میکرد و ناراحت میشد یا دو دست خود را کنار هم قرار میداد و تفاوتهایشان را نگاه میکرد. فکر میکنم طبیعی باشد که هر پدر یا مادری بخواهد همه چیز برای فرزندش مهیا باشد. اما این چیزی نبود که از عهده من برآید. من تنها سعی میکردم به همه چیز خوشبین باشم، مثبت بیاندیشم و امید را زنده نگه دارم. اما برخی از روزها بسیار سخت گذشت.
من و شوهرم برخی مواقع در مورد تهیه دست مصنوعی صحبت میکردیم اما با توجه به درآمد خانواده این ایده دور از ذهن بود؛ چیزی که برای کامرون مناسب باشد حدود ۸۰ تا ۱۲۰ هزار دلار هزینه داشت. ما همچنین در مورد آن با بیمارستان Shriners صحبت کردیم اما به دلیل محدودیت بودجه و اینکه دست به طور کامل از بین نرفته و تنها انگشتانش را از دست داده بود، نتوانستند کمکی کنند. در حالی که آنها قادر به تهیه یک پروتز برای کامرون نبودند اما با این حال لطف بزرگی انجام دادند و جراحی هزاران دلاری (حدود ۳۰۰ هزار دلار) برای به دست آوردن عملکرد دست و پای کامرون را انجام دادند.
کامرون کمی بیش از دو سال سن داشت و من از طریق رایانه آغاز به تحقیق در مورد بیماری نشانگان نوار آمنیونی و جستجوی هر گروه، محصول و یا خدماتی بدون هیچ هدف خاصی و تنها برای جمعآوری اطلاعات کردم. من جستجو را با امیدواری انجام میدادم اما هیچ چیز جدیدی پیدا نکردم. من صفحه حمایت از بیماران نشانگان نوار آمنیونی در فیسبوک را دنبال میکردم تا اینکه متنی درمورد چاپ سه بعدی دست منتشر شد و من بلافاصله درخواست اطلاعات بیشتر دادم. پس از آن بود که ما در مورد enablingthefuture.org شنیدیم.
در حالی که منتظر بودیم تا کامرون به سن سه سالگی برسد (به دلیل محدودیت سنی که داوطلبان e-NABLE توصیه میکنند) ما به اردوگاهی در فلوریدا رفتیم جایی که کامرون در آن قادر بود با یک دست چاپ سه بعدی که خیلی بزرگتر از خودش بود تمرین کند. کامرون بسیار هیجان زده شده بود و به ما گفت که یک دست رباتیک برای خودش میخواهد. در آنجا دو دختر جوان به کامرون کمک میکردند تا دست را بپوشد و طریقه استفاده از آن، بازو بسته کردن و گرفتن اشیا در دست را به او آموزش میدادند.
ما با معلم کریس کرافت و دختران از طریق HandChallenge و ایمیل در ارتباط بودیم. ما درمورد کامرون صحبت میکردیم و عکسهای دست و اندازهگیری مچ را برای آنها میفرستادیم تا برای کامرون نیز دست مصنوعی مناسبی بسازند. پس از آن آقای کرافت به کامرون پیشنهاد داد که به کلاس دخترها بیاید و دستی که آنها برای او ساختهاند را بپوشد. تا آنجا باید دو ساعت رانندگی میکردیم اما واقعاً ارزش داشت. حین برگشت از آنجا من کامرون را تماشا میکردم که دستش را خم، باز و بسته میکرد و حتی برای دستش آهنگ میخواند.
پس از آن من مردم را به تارنمای Hand challenge، صفحهای که دختران و آقای کرافت برپا کرده بودند دعوت میکردم. این صفحه برای افرادی است که واقعاً به دست مصنوعی نیاز دارند. من نیز از دیدن خوشحالی و شادی افراد پس از هدیه گرفتن یک دست مصنوعی، خوشحال میشوم.
سپس من همهی اصول اولیه از تمیز کردن، باز کردن، تراز کردن و حذف و اضافه کردن قطعات، دانلود فایلها، اندازهگیری و سرهمبندی کردن دست چاپ سه بعدی را آموختم. آقای کرافت یک چاپگر سه بعدی به ما داد تا در خانه از آن استفاده کنیم.
از آن زمان من و کامرون روی چندین پروژه کار کردیم. کامرون در سه سالگی میتوانست قطعات را اندازهگیری کند، ابزار مورد نیاز را انتخاب و آنها را کنار هم قرار دهد. ما با هم یک دست با رنگ تیم مورد علاقه کامرون چاپ کردیم.
این یک تجربه یادگیری فوقالعاده برای هر دوی ما بوده است. او طرز استفاده از چاپگر سه بعدی و مسائل مهم را درمورد اتصالات حرارتی و مرحله به مرحلهی چاپ سه بعدی دست میداند.
من به او افتخار میکنم اما ماجراجویی ما هنوز تمام نشده است. من قصد دارم تا استفاده از چاپگر را در آینده نزدیک به دانشآموزان آموزش دهم. حدس بزنید چه کسی دستهای چاپ شده را به دانشآموزان نشان خواهد داد؟ چه کسی برای آموزش استفاده از چاپگر در کلاس به من کمک میکند؟ و چه کسی به دانشآموزان کمک میکند تا روند مونتاژ را یاد بگیرند؟ بله کامرون!
نکته اخلاقی
این دستها کاری بیش از کمک به بچهها را انجام میدهد. شما به عنوان یک پدر و مادر هیچ چیزی جز محافظت از فرزند خود نمیخواهید اما هنگامی که کودک شما بدون دست متولد شد، کاری از دست شما برنمیآید. شما احساس درماندگی میکنید که احساس بدی برای والدین است.
من مطمئنم که کامرون حتی بدون دست مصنوعی هم قادر به انجام هرکاری خواهد بود. اما اعتماد به نفس و شادی خالصی که بلافاصله پس از قرار دادن دست احساس میکند، چیزی است که موجب رقت قلب من میشود. این دست به او اعتماد به نفس میدهد!
انجمن E-NABLE و داوطلبان به والدین فرصت تجربه احساس ویژهای را میدهند. این یک احساس فوقالعاده است که من از زمان تولدش احساس نکرده بودم تا اینکه در کلاس آقای کرافت، کامرون دست مصنوعی را دریافت کرد.
این کار بزرگی است و لطفاً اجازه دهید همه بدانند که ما (پدر و مادر گیرنده) از کار سخت و کمکهای داوطلبان قدردانی میکنیم. این چیز گرانبهایی است که شما به همه ما هدیه دادهاید.
این تازه آغاز کار برای من، آقای کرافت و کامرون است. ما ایدههایی برای آینده نزدیک داریم.
منبع: enablingthefuture.org