آیا هنگام عبور از خیابان به ماشینهای بدون سرنشین اعتماد دارید؟ آیا با استفاده از رباتها انجام کارهای منزل واقعاً راحتتر میشود؟ رباتها در موقعیتهای جدید چطور عمل میکنند؟ چگونه میتوان رباتها را درک و به آنها اعتماد کرد؟ آیا لازم است آنها هم به ما اعتماد داشته باشند؟
اگر ما در مورد حضور دراز مدت انسان در فضا، مانند پایگاههای سرنشیندار در ماه یا مریخ جدی هستیم پس باید بیاموزیم که چگونه یک تعامل مؤثر بین انسان و رباتها برقرار کنیم.
در حال حاضر به نظر میرسد که حتی یکی از اصلیترین رباتها هم مغزی غیر قابل نفوذ دارد. هنگامی که من یک جارو برقی مستقل خریدم که قادر بود خود در خانه حرکت کند، فکر میکردم که در وقتم صرفهجویی شده و میتوانم از مطالعه کتاب و یا دیدن فیلم لذت ببرم و یا با بچهها بازی کنم. اما در نهایت ناچار بودم نشانههای ربات در هر اتاق را دنبال کنم، مطمئن شوم سیم و کابل در مسیر نباشد، درب اتاقها بسته باشد، علائم راهنمایی الکترونیکی برای ربات قرار دهم تا آنها را دنبال کند و غیره. من نمیتوانم به طور کامل درک کنم و یا پیش بینی کنم که سیستم چه کاری را انجام خواهد داد، پس من به آن اعتماد ندارم. در نتیجه باید وقتم را صرف اصلاح و آماده کردن کارهایی کنم که تصور میکنم ربات ممکن است انجام دهد.
به عنوان یک متخصص رباتیک فضایی، من در مورد این نوع مشکل که در مدار ممکن است اتفاق افتد فکر کردم. تصور کنید که یک فضانورد در یک راهپیمایی فضایی بر روی ترمیم چیزی در خارج از فضاپیما که آسیب دیده است کار کند. چندین ابزار ممکن است مورد نیاز باشد و قطعات به ترمیم یا تعویض نیاز داشته باشند. یک فضاپیمای مستقل میتواند یک جعبه ابزار شناور را بکار گیرد که قطعات و ابزار را تا زمانی که مورد نیاز هستند، نگه دارد و نزدیک به فضانورد حرکت کند و در مواقع نیاز ثابت شود. ربات دیگری میتواند قطعات را به هم وصل کند.
رباتها چگونه میدانند که آیا برای رفتن بعدی هم مورد نیاز خواهند شد؟ چگونه فضانوردان بفهمند آیا ربات برای حرکت در جایی که واقعاً مورد نیاز است برنامهریزی شده یا نه؟ اگر اتفاق غیر منتظرهای رخ دهد آیا فرد و ماشین آلات میتوانند بفهمند که چگونه با یکدیگر همکاری و موقعیت را کنترل کنند؟ در فضای بیوزنی، جهتگیری دشوار و حرکت در اطراف حسی و قابل درک نیست.
مشکل ارتباط مؤثر بین مردم و ماشین آلاتشان (به ویژه در مورد اعمال و مقاصد) در حوزه رباتیک به وجود میآید. اگر ما بخواهیم به طور کامل از مزایای رباتها بهرهمند شویم باید این مشکلات را حل کنیم.
احساس امنیت هنگام عبور از جاده
در حال حاضر درک ربات بر روی زمین یک مشکل فزاینده است. یک روز در کالیفرنیا من به سمت جایی که خودروهای خودکار آزمایش میشدند، قدم میزدم. در این هنگام از خود پرسیدم: «چگونه مطمئن باشم که یک وسیله نقلیه بدون راننده حین حرکت در خط محل عابر پیاده توقف میکند؟» من همیشه به ارتباط چشمی و اشارههای راننده تکیه میکنم، اما این گزینهها در وسیله نقلیه بدون راننده وجود ندارد.
رباتها نیز در درک ما مشکل دارند. من به تازگی خواندهام که یک خودروی مستقل قادر به پردازش وضعیتی نیست که دوچرخه سوار در یک تقاطع، متعادل است و پای خود را پایین قرار نداده است. الگوریتمهای پردازنده نمیتوانند تعیین کنند که دوچرخهسوار میماند یا عبور میکند.
هنگامی که ما به اکتشافات فضایی و دفاعی نگاه کنیم مشکلات مشابهی را مییابیم. ناسا از کل تواناییهای مریخنوردها استفاده نکرده است تنها به این دلیل که مهندسان مطمئن نیستید که چه اتفاقی دقیقاً رخ خواهد داد. انسانها به ماشین آلات اعتماد ندارند، پس کاری را که خود میتوانند انجام دهند، به رباتها اجازه نمیدهند تا انجام دهند.
وزارت دفاع اغلب از ۱۰ خدمه آموزش دیده یا بیشتر برای حمایت از یک پهپاد در آسمان استفاده میکند آیا چنین هواپیماهای بدون سرنشینی واقعاً مستقل هستند؟ آیا پهپاد نیازی به افراد و یا افراد نیازی به پهپاد دارند؟ در هر صورت آنها چگونه میتوانند تعامل داشته باشند؟
«استقلال» واقعاً چیست؟
«استقلال» به معنی «خودگردانی (autonomy)» (کلمه یونانی) است که به نظر میرسد برای خلق رباتهای ما معتبر است. امروزه ما رباتهایی را میبینیم که به عنوان پیشکار و نماینده قادر به کار کردن به طور مستقل هستند اما هنوز هم بخشی از یک گروه هستند (مانند جارو برقی من و تلاش خانواده برای تمیز نگه داشتن خانه). اگر آنها واقعاً با ما کار کنند نه به جای ما، پس ارتباط و همچنین توانایی پیبردن به قصد و نیت، راهکاری کلیدی است. ما ممکن است بسیاری از وظایف را بطور انفرادی انجام دهیم اما دیر یا زود باید قادر به برقراری ارتباط با بقیه گروه باشیم.
مشکل این است که ماشین آلات خود مختار و انسان کاملاً نمیتوانند یکدیگر را درک کنند و اغلب به زبانی صحبت میکنند که دیگری متوجه نمیشود.
پرسش آینده این است که چگونه قصد و نیت بین انسان و ربات در هر دو جهت انتقال یابد. چگونه یاد بگیریم که آنها را درک و سپس به آنها اعتماد کنیم؟ آنها چگونه یاد بگیرند که به ما اعتماد کنند؟ چه نشانههایی ممکن است هر یک به دیگری ارائه دهد؟ درک مقاصد همنوعان خود و اعتماد به آنها در حال حاضر پر از چالش است اما دست کم میدانیم که میتوانیم به نشانهها تکیه کنیم (مانند عابر پیاده و تماس چشمی راننده با پیادهرو). ما به پیدا کردن راههای جدیدی برای خواندن ذهن رباتها، به همان شیوهای که آنها باید قادر باشند ما را درک کنند، نیاز داریم.
شاید یک فضانورد بتواند از یک صفحه نمایش خاص برای نشان دادن آنچه نیت فضاپیمای کمکی است استفاده کند، بسیار شبیه به ابزار اندازهگیری در کابین خلبان هواپیما که وضعیت هواپیما را به خلبان نشان میدهد. شاید صفحه نمایشها روی کلاه تعبیه شوند یا بوسیله صداهایی که معنی خاصی دارند بهبود یابند. اما آنها چه اطلاعاتی را انتقال میدهند و چگونه آنها درک میکنند؟
این پرسشها مسیری برای انجام کارهای جدید است. نوع یادگیری که ما برای رسیدن به آینده اکتشافات غیر قابل تصور از رباتها نیاز خواهیم داشت، میتواند منجر به پیشرفت روزافزون ما شود.
این مقاله در مجلۀ the conversation منتشر شده است.
منبع: robohub