امروزه وجود رباتهایی که لطیفه تعریف میکنند یا رباتهای سخنگویی که به عنوان مربیان آموزش شیوهی زندگی هستند، شگفت آور به نظر میرسند. تحقیقات گستردهای در زمینهی به کار بردن ویژگیهای انسانی، احساسات، حرکات و واکنش به فناوریهای دیجیتال در حال انجام است که هزاران سوال را مطرح میکنند. سوالاتی از قبیل این که آیا به غیر از الگوریتمهای هوشمند، الگوریتمهای روانشناختی و رباتها در زمینهی مراقبتهای بهداشتی حضور پیدا میکنند؟ آیا کاربردی برای آنها وجود دارد؟ چه طور میتوان رابطهی میان بیمار و پزشک یا تعاملات اجتماعی را به طور کلی تحت تاثیر قرار داد؟ در این مقاله از مجلهی فناریهای توان افزا و پوشیدنی به بررسی ضرورت برقراری ارتباط عاطفی با رباتها، به ویژه در زمینهی مراقبتهای درمانی خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
هم دردی با بیمار، یک اصل ضروری در پزشکی
همدردی با بیمار بخش بسیار مهمی از مهارتهای پزشکی است. این یک بخش جدایی ناپذیر از رابطهی میان بیمار و پزشک است، مرحلهای که انسان احساس میکند توسط فرد دیگری مورد مراقبت قرار گرفته است. در این صورت شخصی وجود دارد که نه تنها مشکلات دیگران را درک میکند و راه حلی ارائه میدهد، بلکه میتواند به راحتی خود را جای شخص مقابل خویش قرار دهد. تحقیقات ثابت می کند که این توانایی به میزان قابل توجهی روند بهبود را افزایش می دهد. برای نمونه پژوهشها نشان میدهد بیماران دیابتی که پزشکان دلسوزی داشتهاند نسبت به بیماران دیابتی دیگر به عوارض کمتری مبتلا میشوند. یا افرادی که در معرض سرماخوردگی قرار گرفته اند، هنگامی که با یک متخصص پزشکی مهربان مواجه میشوند، بیماری آنها کمتر تشدید مییابد.
ما موجوداتی اجتماعی هستیم و نیاز به فردی داریم که به ما بگوید همه چیز خوب پیش می رود. اما در این بین سوالی که مطرح می شود این است که چرا رباتهای سخنگویی مانند Woebot، دستیارهای مجازی مانند Nadia یا رباتهایی مانند Nao یا Pepper را ایجاد می کنیم؟
آیا میتوان همدلی را در زمینههای مراقبتهای درمانی تقلید کرد؟
در ابتدای عصر مدرن مراقبتهای درمانی، در حدود قرن هجدهم، متخصصان پزشکی نگرش خود را نسبت به بیماران تغییر دادند و فقط به آنها به عنوان یک شخص نگاه نکردند بلکه آنها را موردهایی برای پیدا کردن راه حل مسائل پزشکی با کمک علم دیدند. فیلسوف فرانسوی، Michel Foucault، حتی یک کتاب برای توضیح دادن آنچه در ابتدای عصر مدرن پزشکی رخ داده است، اختصاص داد. این فرایند غیر انسانی هم برای پزشکان و هم برای بیماران بوده است. افرادی که در معرض بیماری قرار دارند فقط به عنوان آمار و ارقامی عادی در اتاقهای انتظار شلوغ در نظر گرفته میشوند. در حالی که پزشکان تنها به مدت چند دقیقه برای هر بیمار وقت صرف میکنند و باید در اسرع وقت به جداول زمان بندی آنها رسیدگی کنند. به این ترتیب، تعجب آور نیست که بیمارانی که پزشکان خشمگین را تجربه می کنند، سعی می کنند همدلی را از جای دیگری بدست آورند و فناوری دیجیتال تلاش می کند تا این شکاف را برطرف سازد.
چرا متخصصان پزشکی وقت کمی برای بیماران دارند؟ آنها از مسئولیتهای سنگین مدیریت، وظایف یکنواخت و مبهم و کمبود همکار رنج می برند. کمبود پزشک یک پدیدهی جهانی است. سازمان بهداشت جهانی (WHO) تخمین می زند که این کمبود جهانی در حدود ۴٫۳ میلیون پزشک، پرستار و کارکنان بهداشت همگانی است. در عین حال، نیاز به خدمات بهداشتی در حال افزایش است.
بیماریها به راحتی انتقال مییابند. بیماریهایی مانند دیابت و چاقی در حال افزایش است در حالی که قشر سالمندان بیش از پیش نیاز به مراقبتهای درمانی دارند. بنابراین دستیاران مجازی پزشکی، رباتهای سخنگوی مراقبتهای درمانی یا رباتهای انساننما که توانایی همدلی با بیماران را دارند، به عنوان یاری رسانهای جدید برای متخصصان پزشکی در جایگاه خود قرار میگیرند.
چگونه فناوری به کمک هوش هیجانی روابط اجتماعی را تغییر میدهد؟
با نگاهی به واقعیتهای ناگوار امروزی، به نظر میرسد که حضور فناوریهای دیجیتالی که توانایی همدلی و همدردی با بیماران را داشته باشند، در حوزهی مراقبتهای درمانی بسیار لازم است. اگرچه از دیدگاه روابط میان انسان و فناوری و نیز تعاملات میان انسانها، این موضوع بسیار مشکلتر است. آیا بیماران در دوران سختی به رباتها یا رباتهای سخنگویی که بر پایهی هوش مصنوعی عمل میکنند، اعتماد دارند؟
علت روانی یا فردی این که چرا میخواهیم رباتها و الگوریتمهای برنامه ریزی شده عواطف بشری را بروز دهند، چیست؟ آیا این گامی جدیتر برای جدایی و بیگانگی میان انسانها در جهانی مملو از گوشیهای هوشمند و تلویزیون نیست؟ آیا پژوهش و توسعه رباتهای متعهد و عاطفی در ژاپن اتفاقی جدی است؟ جایی که در آن بیش از ۶۰ درصد از افراد مجرد ۱۸ تا ۳۴ ساله هیچ ارتباطی با عضو جنس مخالف ندارند؟ آیا نسلهای آینده با رباتهای دلسوز و الگوریتمهای احساسی رشد میکنند؟ آیا ما میخواهیم فناوری را چنان هوشمند عاطفی کنیم که دیگر قادر نباشد تفاوت میان خلق و خوی انسانی و غیر انسانی را تشخیص دهد؟
فناوری هنوز به الگوریتم همدلی دست نیافته است
سوالات و مسائل اخلاقی بسیاری حول موضوع توانمندسازی فناوری با ویژگیهای انسانی وجود دارد. با این حال پیش بینی این موضوع کار دشواری است. آزمایشهایی بر روی مدل سازی احساسات انسانی با کمک دستگاهها در حال انجام است و نتایج شگفت انگیزی حاصل شده است.
یک شرکت نرمافزاری ژاپنی به نام SoftBank از ربات جدیدی پرده برداری کرده است که میتواند لطیفه بگوید و به چهار زبان مکالمه کند. یکی دیگر از شرکتهای ژاپنی فعال در این حوزه، AIST است که ربات PARO را توسعه داده است. این ربات یک ربات تعاملی است که مزایای حیوان درمانی را فراهم میکند و با خز مصنوعی نرم پوشش داده شده است تا افراد هنگام استفاده از آن احساس راحتی کنند. این ربات درمانی سطح استرس را در بیماران و مراقبین آنها کاهش میدهد.
Mark Sagar به همراه گروهش در Soul Machines بر روی پروژهی BabyX کار میکنند. این پروژه یک کودک مجازی است که بر اساس الگوریتمهای هوش مصنوعی و شبیه سازی رفتارهای انسان طراحی شده است. این بخشی از جست وجوهای وسیع Sagar در راستای مهندسی معکوس عملکرد انسان با استفاده از هوش مصنوعی است. هدف نهایی این گروه ساختن یک دستیار مجازی است که قادر به تقلید از ویژگیهای انسانی باشد، پروژهای مشابه Nadia. با این حال اگر به چالشها و مشکلات پروژهای Nadia و Woebot نگاهی بیندازید، مشخص میشود که هنوز چندین سال زمان نیاز است تا فناوری به نقطهای برسد که همدلی از طریق ماشینها امکان پذیر شود.
یادگیری الگوهای تعاملی از طریق واقعیت مجازی
اگرچه فناوری دیجیتال هنوز قادر به نشان دادن مهارتهای نرمافزاری، مانند محبت کردن، به اندازهای قابل اعتماد نیست، اما توانسته افراد را در این راستا یاری کند. در Embodied Lab که توسط گروه We Are Alfred ساخته شده است، با استفاده از فناوری واقعیت مجازی به دانش جویان جوان پزشکی معنای سالخوردگی را نشان میدهند. هر کس میتواند به مدت ۷ دقیقه این که یک پیرمرد ۷۴ ساله چگونه با اختلات دیداری و شنیداری زندگی میکند را تجربه کند. هدف توسعه دهندگان این پروژه این است که رابطهی میان پزشکان جوان و بیماران سالخوده را به دلیل اختلاف سنشان بهبود ببخشند.
پژوهشگران دانشگاه Michigan و Medical Cyberworlds از یک فناوری انسانی مجازی به نام MPathic-VR که یک برنامهی رایانهای است، استفاده میکنند. این فناوری دانش آموزان را قادر میسازد تا با یک انسان مجازی رایانهای که میتواند بشنود، صحبت کند و واکنش نشان دهد، ارتباط برقرار کنند. بنابراین آنها به کمک این فناوری مهارت همدلی را در خود توسعه میدهند و چنانچه در موقعیتی نیاز باشد که اخبار ناگواری را به افرادی برسانند، میتوانند آن را به بهترین شکل بیان کنند.
در این جا انسان مجازی با تعداد محدودی از ویژگیهای انسانی، این تعاملات را به افراد آموزش میدهد. چه میشود اگر در آینده انسان مجازی، خود پاسخگوی بیماران باشد؟ آیا این رابطه با رابطهی فردی که این تعاملات را از انسان مجازی یاد گرفته است، تفاوتی دارد؟ و از طرف دیگر آیا یک پزشک بهتر همدلی میکند یا یک ربات با الگوریتمی مشابه؟
چه اتفاقی میافتد وقتی بیماران متوجه بشوند که همدلی که دریافت میکنند واقعی نیست؟
آنچه که برای بیماران، متخصصان پزشکی و همچنین شرکت های فن آوری مهم است، این است که بدانیم نمیتوان احساسات مصنوعی را جایگزین تعاملات انسان، همدلی و همدردی کرد. بنابراین، اگر افراد جامعه انتظار نداشته باشند که دستگاهها همانند یک انسان واقعی با واکنشهای منحصر به فرد عمل کند، اما در عوض به عنوان یک ربات برنامه ریزی شده با پاسخها و حرکات قابل حدس باشند، آنگاه ناامید نخواهند شد.
بیشتر بخوانید:
>>دوستان هوش مصسخنرانی TED: هوش مصنوعی دومین انقلاب صنعتی دنیا
>>پنج مسئله اساسی که هوش مصنوعی می تواند در حل آنها به ما کمک کند
>>مروری بر اخبار پزشکی زمستان ۲۰۱۸
منبع:medicalfuturist
استفاده و بازنشر این نوشتار تنها با ذکر لینک مرنبع و نام «مجلهی فناوریهای توان افزا و پوشیدنی» مجاز است.